خواب

ساخت وبلاگ

دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت

خواستم نوح شوم، موج غمت غرقم کرد
کشتی‌ام را شب طوفانی گرداب گرفت

در قنوتم ز خدا «عقل» طلب می‌کردم
«عشق» اما خبر از گوشه محراب گرفت

نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می‌ ناب گرفت

کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می‌شود از حافظه آب گرفت؟!

+ نوشته شده در یکشنبه یازدهم دی ۱۴۰۱ ساعت 13:29 توسط محزون  | 

شعر...
ما را در سایت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : boht84 بازدید : 107 تاريخ : يکشنبه 11 دی 1401 ساعت: 18:18